جایگاه و اهمیت شب قدر
چنان که درک شب قدر، کاری مشکل است، بیان جایگاه و «قدر» شب قدر عملی است دشوار که تنها راه یافتگان به آن شب عزیز میتوانند واقعیت و حقیقت آن را بیان دارند؛ چرا که قرآن به پیامبر خدا فرمود: «و تو چه دانی شب قدر چیست؟»
در وصف آن همین بس که «از هزار ماه برتر است» و مسائلی بر قدر و منزلت این شب افزوده است، از جمله:
1- نزول قرآن
نزول جامعترین، کاملترین و ماندگارترین کتاب الهی بر عظمت و منزلت شب قدر افزوده است. قرآن خود میگوید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی اُنْزِلَ فیهِ الْقُرْانَ» ؛ «ماه [مبارک] رمضان ماهی است که در آن قرآن نازل شده است.» اما در چه شبی از شبهای آن ماه، قرآن نازل شده است؟ آیه دیگر بیان میکند که «اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» ؛ «به راستی، آن [قرآن] را در شبی پر برکت نازل کردیم.» و این شب مبارک را در سوره قدر مشخص فرموده که «اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» ؛ «به حقیقت ما آن [قرآن] را در شب قدر فرود آوردیم.» پس باید گفت نزول قرآن در چنین شبی بر عظمت آن میافزاید. این نکته را هم اضافه کنیم که این نزول، نزول دفعی است بر قلب رسول گرامی اسلام، نه نزول تدریجی که آغاز آن با آغاز بعثت یعنی بیست و هفتم رجب همراه است.
2- تقدیر امور
در نامگذاری شب قدر بیانهای مختلفی وارد شده است: برخی آن را به معنای شبی با عظمت و بزرگ «لَیْلَةُ الْعَظَمَة» گرفتهاند؛ چرا که قدر در قرآن به معنای منزلت و بزرگی خداوند آمده، در آیهای میخوانیم: «ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ» ؛ «قدر ندانستند (و نشناختند) خدا را آنگونه که حقّ عظمت او بود.»
«قدر» به معنای تقدیر و اندازهگیری و تنظیم است. این معنی را هم لغت تأیید میکند و هم قرآن و روایات. راغب اصفهانی میگوید: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ اَیْ لَیْلَةٌ قَیَّضَها لِأُمُورٍ مَخْصُوصَة » ؛ شب قدر یعنی شبی که (خداوند) برای [تنظیم و تعیین] امور مخصوصی آن را آماده [و مقرّر] نموده است.» و قرآن کریم میفرماید: در آن شب «یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ» . «هر کاری بر طبق حکمت [خداوند] جدا (و تعیین و تنظیم) میگردد.»
در بحارالانوار روایتی آمده که: «هر کس در شب قدر، از روی ایمان و محاسبه (و اخلاص) نماز گزارد، خداوند گناهان گذشته او را میبخشد.»
و امام صادق علیه السلام فرمود: «التَّقْدیرُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ تِسْعَةُ عَشْرٍ، وَالاِْبْرامُ فی لَیْلَةِ اِحْدی وَ عِشْرینَ وَالْاِمْضاءُ فی لَیْلَةِ ثَلاثَ وَ عِشْرینَ ؛ « تقدیر امور و سرنوشتها در شب قدر، یعنی شب نوزدهم، تحکیم آن در شب بیست و یکم، و امضا آن در شب بیست و سوم صورت میگیرد.»
و امام رضا علیه السلام فرمود: «... یُقَدَّرُ فیها ما یَکُونُ فی السَّنَةِ مِنْ خَیْرٍ اَوْ شَرٍّ اَوْ مَضَرَّةٍ اَوْ مَنْفَعَةٍ اَوْ رِزْقٍ اَوْ اَجَلٍ وَ لِذلِکَ سُمِّیَتْ لَیْلَةُ الْقَدْر ؛ در آن شب (قدر) آنچه که در سال واقع میشود، تقدیر و اندازهگیری میشود، از نیکی و بدی و سود و زیان و روزی و مرگ. به همین جهت نیز شب قدر شب اندازهگیری نامیده شده است.»
و طبق روایات فراوانی سرنوشت افراد برای سال بعد، مانند: رزق و روزی، مرگ و میرها، خوشی و ناخوشیها، حج رفتن و حوادث دیگر زندگی، بر اساس استعدادها و لیاقتها، رقم میخورد، و این تقدیر حکیمانه هم، در انسان هیچ گونه «اجبار» و «سلب اختیاری» به وجود نمیآورد. میتوان بین تمام اقوال این گونه جمع کرد که در این شب با عظمت و بزرگ، با فرود ملائکه آسمانی، تقدیرات یک سال مشخص و بر قلب حجّت زمان علیهالسلام عرضه میشود.
3- سند امامت
شب قدر بزرگترین سند امامت و تداوم آن در طول زمان است. در روایات فراوانی، وجود شب قدر را در هر زمان دلیل لزوم امامت و بقای آن دانسته اند، لذا سوره قدر به منزله شناسنامه اهلبیت علیهمالسلام شمرده شده است که به برخی روایات اشاره میشود:
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: علی علیهالسلام زیاد میفرمود: هیچ گاه تیمی و عدوی (ابوبکر و عمر) خدمت پیامبر جمع نشدند مگر آن که آن حضرت سوره «اِنّا اَنْزَلْناهُ ...» را با خشوع و گریه میخواند، سپس آن دو عرض میکردند چقدر رقّت شما نسبت به این سوره شدید است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمود: به جهت آنچه چشمم دیده و دلم فهمیده است و به جهت آنچه دل این شخص [یعنی علی علیهالسلام ] پس از من خواهد دید. آن دو میگفتند: مگر شما چه دیدهای و او چه میبیند؟
رسول اکرم فرمود: «هر کس که از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات محروم شده است و محروم نمیماند از خیرات شب قدر، مگر کسی که (با اعمال خویش) خود را محروم نموده باشد.»
فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای آن دو نوشت «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فیها بِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ اَمْرٍ» ؛ «ملائکه و روح در آن شب با اذن پروردگارشان برای (تقدیر) هر کاری نازل میشوند.» آنگاه میفرمود: آیا بعد از «کُلُّ اَمْرٍ؛ تمام امرها» که خداوند میفرماید، چیزی باقی خواهد ماند؟ میگفتند: نه. سپس حضرت میفرمود: آیا میدانید آن کسی که هر امری بر او نازل میشود کیست؟ میگفتند: تو هستی ای رسول خدا! آنگاه میفرمود: بله ولی آیا شب قدر بعد از من هم ادامه دارد؟ میگفتند: بله. میفرمود: آیا [در شبهای قدر] بعد از من هم آن امر نازل میشود؟ میگفتند: بله. سپس میفرمود: بر چه کسی؟ میگفتند: نمیدانیم. سپس آن حضرت از سر من (علی) میگرفت (و دست را روی سر من قرار میداد) و میفرمود: اگر نمیدانید بدانید، آن شخص پس از من این مرد است.
فرمود: پس آن گاه آن دو نفر همیشه اینگونه بودند که شب قدر را بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سبب هراسی که بر دل آن دو میافتاد، میشناختند.»
و در جای دیگر علی علیه السلام فرمود: «به حقیقت شب قدر در هر سال وجود دارد و امر سال در آن شب نازل میشود و به راستی برای آن امر صاحبان امری است. عرضه شد آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: «اَنَا وَ اَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبی اَئِمَّةً مُحَدَّثُونَ» ؛ من و یازده امام از نسل من که همه امامانی محدَّث میباشند ( ملائکه را نمیبینند ولی صدای آنها را میشنوند). »
و در برخی روایات آمده که خود ولایت علی علیه السلام و ائمه علیهمالسلام جزء تقدیرات آن شب است و دستور دادهاند که با مخالفان برای اثبات امامت و بقای آن و زنده بودن مهدی علیه السلام به شب قدر استدلال کنید. آری، بقای شب قدر دلیل محکمی است بر بقای امامت و بقای امامت اقتضا میکند حیات و زنده بودن مهدی علیه السلام را و حیات مهدی علیه السلام نشانه حیات مذهب پیشتاز و همیشه در صحنه تشیّع است. لذا اسلام اصیل و قرآن تا ابد زنده است.
از اینجا روشن شد که شب قدر، یعنی شب ولایت و امامت و معنای روایاتی که شب قدر را به فاطمه زهرا علیهاالسلام تفسیر نموده است، روشن شد که حقیقت شب قدر امامت و ولایت است و حقیقت ولایت و امامت زهرای مرضیه علیهاالسلام است.
امام صادق علیه السلام فرمود: «التَّقْدیرُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ تِسْعَةُ عَشْرٍ، وَالاِْبْرامُ فی لَیْلَةِ اِحْدی وَ عِشْرینَ وَالْاِمْضاءُ فی لَیْلَةِ ثَلاثَ وَ عِشْرینَ ؛ « تقدیر امور و سرنوشتها در شب قدر، یعنی شب نوزدهم، تحکیم آن در شب بیست و یکم، و امضا آن در شب بیست و سوم صورت میگیرد.»
4- بخشش گناهان
یکی دیگر از ویژگیهای شب قدر بخشش گناهان و عفو عاصیان و مجرمان است، لذا باید تلاش نمود تا این فیض عظمای الهی شامل حال انسان شود. وای به حال انسانی که در شب قدر مورد غفران الهی قرار نگیرد؛ چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمود: «کسی که شب قدر را درک کند، پس بخشیده نشود پس خدا او را (از رحمت خویش) دور میسازد.»
و در جای دیگر فرمود: «هر کس که از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات محروم شده است و محروم نمیماند از خیرات شب قدر، مگر کسی که (با اعمال خویش) خود را محروم نموده باشد.»
لذا باید تلاش مضاعف نمود تا غفران الهی در این شبِ بخششِ گناهان شامل حال انسان گردد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمود: «کسی که در شب قدر به پاخیزد (و آن شب را) از روی ایمان و محاسبه (و اخلاص بیدار باشد) گناهان گذشتهاش بخشوده میشود.»
در بحارالانوار در ذیل این روایت اضافه شده: «هر کس در شب قدر، از روی ایمان و محاسبه (و اخلاص) نماز گزارد، خداوند گناهان گذشته او را میبخشد.»
پرهیز از غیبت کردن
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: روزهدار، تا وقتى که از مسلمانى غیبت نکند، در حال عبادت است، هر چند در بسترش خفته باشد.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: هر گاه روزهدار، غیبت کند، روزهاش را افطار کرده است. (از ارزش روزهاش کم کرده است وگرنه از جهت فقهی خللی در روزهاش وارد نمیشود.)
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: هر کس از فرد مسلمانى غیبت کند، روزهاش مىشکند و وضویش باطل مىشود. (مقصود آن است که غیبت موجب عدم قبولى روزه و ضربه به طهارت باطنى مىگردد.)
پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله خطاب به على علیهالسلام فرمود: اى على! از غیبت و سخنچینى بپرهیز؛ چرا که غیبت، روزه را مىشکند و سخنچینى، عذاب قبر مىآورد.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: کسی که پیوسته گوشتهاى مردم را مىخورد (درباره مردم غیبت مىکند)، روزهدار نیست.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: هر کس در ماه رمضان درباره مسلمانى غیبت کند، بر روزهدارىاش پاداشى نخواهد یافت.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: هر کس درباره مرد و زن مسلمانى غیبت کند، خداوند تا چهل شبانهروز، نماز و روزهاش را نمىپذیرد، مگر آن که آن شخص از وى درگذرد.
پرهیز از حرامهاى خدا
امام على علیهالسلام: گفتم: اى پیامبر خدا! برترینِ کارها در این ماه چیست؟ فرمود: «اى ابوالحسن! برترینِ کارها در این ماه، پرهیز از حرامهاى خداست.»(1)
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: چهار چیز، روزه و کارهاى نیک را خراب مىکند: غیبت، دروغ، سخنچینى، و نگاه به بیگانه (نامحرم).
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: هر کس ماه رمضان را از روى ایمان و به خاطر پاداش الهى روزه بدارد و گوش و چشم و زبانش را از مردم باز دارد، خداوند روزهاش را مىپذیرد و گناهان گذشته و آیندهاش را مىآمرزد و به او پاداش صابران را مىدهد.
- قال الإمام علیّ علیهالسلام: روزهدارى، پرهیز از حرامهاست، همانگونه که انسان از غذا و نوشیدنى خوددارى مىکند.
حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: روزهدار، اگر زبان و گوش و چشم و اعضایش را نگه ندارد، با روزهاش مىخواهد چه کند؟
امام باقر علیهالسلام فرمود: پیامبر خدا به جابر بن عبدالله فرمود: «اى جابر! این، ماه رمضان است. هر کس روزش را روزه بدارد و بخشى از شبش را به عبادت برخیزد و شکم و شهوتش را پاک نگه دارد و زبانش را حفظ کند، از گناهانش بیرون مىشود، آنگونه که از این ماه بیرون مىشود.»
جابر گفت: اى پیامبر خدا! این سخن، چه نیکوست!
پیامبر خدا فرمود: «اى جابر! و این شرط ها چه سخت است!»
پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله: هر روزهدارى که در پشت سرِ زنى با دقّت بنگرد، تا حدّى که حجم استخوانبندى زن از پشت لباسش براى او آشکار شود، روزهاش را افطار کرده است. (منظور این است که ارزش روزهاش از بین رفته است وگرنه از جهت فقهی روزهاش صحیح می باشد)
- قالت فاطمة علیهاالسلام: روزهدار، اگر زبان و گوش و چشم و اعضایش را نگه ندارد، با روزهاش مىخواهد چه کند؟
- قال الإمام الصادق علیهالسلام: براى کسى که امام را نافرمانى مىکند، روزهدارى نیست؛ و براى بنده فرارى، تا وقتى که برگردد، روزهدارى نیست؛ و براى زن نافرمان [نسبت به شوهرش]، تا وقتى که توبه کند، روزهدارى نیست؛ و براى فرزند نافرمان [نسبت به پدر و مادرش] روزهدارى نیست تا آن که [نسبت به آنان] نیکى کند. (یعنى روزه این افراد، پذیرفته درگاه خدا نیست.)
میهمانى الهى به چه معناست؟
ویژگى برجستهای که در فضاى ماه با فضیلت رمضان جلوهگر است، وجود زمینهها و ظرفیتهایى است که براى میهمانى خداى سبحان فراهم آمدهاند، آنگونه که پیامبر خدا در توصیف این ویژگى فرمود:
ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت گشتهاید و از اهل کرامت خدا قرار داده شدهاید.
در حقیقت، این ویژگى، سرچشمه همه ویژگىها و برکات این ماه مبارک است. به عبارت دیگر، مىتوان گفت که میهمانى الهى در این مقطع زمانى، و غذاهاى معنوى ویژهاى که خداوند براى پذیرایى از میهمانانش در چنین ضیافتى فراهم ساخته است، ریشه تحوّلات ژرف معنوىاى است که در این ماه با فضیلت، بر زندگى انسان سایه مىافکنند، و سفرهاى است گسترده براى همگان که هر کس، مىتواند از برکات بىشمار آن برخوردار شود.
انسان از نگاه اسلام، ترکیبى از جسم و جان است. همانگونه که جسم انسان براى تداوم وجود خویش نیازمند غذاهاى مادّى است، هویّت و حقیقت انسانىِ او نیز نیازمند غذاهاى معنوى از سنخ خود است.
معناى میهمانى خدا
نخستین سؤالى که در اینجا مطرح میشود، معناى میهمانى خداى سبحان در این ماه و میزبانى او از دوستانش است. مگر همه مردم در همه اوقات، میهمانان خدا نیستند که بر سر سفره الهى فرود آمدهاند؟
به علاوه، پایه میهمانى، همان خوردنى و آشامیدنىاى است که میزبان براى میهمان فراهم مىکند . پس، این چه ضیافتى است که پرهیز از خوردن و آشامیدن، نخستین شرط آن است؟
پاسخ این سؤال، از تحلیل واقعبینانه حقیقت انسان و شناخت بنیادهاى وجودى او به دست مىآید . انسان از نگاه اسلام، ترکیبى از جسم و جان است. همانگونه که جسم انسان براى تداوم وجود خویش نیازمند غذاهاى مادّى است، هویّت و حقیقت انسانىِ او نیز نیازمند غذاهاى معنوى از سنخ خود است.روشن است که خداوند سبحان، میهمانى رمضان را براى پذیرایى از جسم و وجود مادّىِ دوستانش فراهم نساخته است؛ چرا که بدنهاى آنان، مثل همگان، در ضیافت همیشگى خدایند، و به تعبیر سعدى شیرازى:
ادیم زمین، سفره عام اوست چه دشمن بر این خوان یغما، چه دوست
این در حالى است که اغلب دشمنان خدا از این سفره گسترده، بیش از دیگران بهره مىبرند. نتیجه، این که: ارزش پذیرایى از جسم و تأمین خواستههاى مادّى، هرگز به پاى تأمین نیازهاى معنوى نمىرسد، به خصوص که قرآن کریم تصریح مىکند: اگر بیم آن نبود که همه مردم به کفر بگروند، کافر به بالاترین امکانات مادّى، نایل مىشد:
اگر بیم آن نبود که مردم (در، گمراهى) امّتِ واحد شوند، براى خانههاى کسانى که به خداوندْ کافر مىشوند، سقفهایى از نقره و نردبانهایى قرار مىدادیم که از آن بالا بروند* و براى خانههایشان درها و تختهایى که بر آن تکیه زنند، قرار مىدادیم * و [نیز] انواع زیورها را . همانا همه اینها کالاى زندگى دنیایى است و سراى آخرت نزد پروردگارت براى تقواپیشگان است.
خداى متعال در میهمانسراى رمضان، جانها و روحهاى دوستانش را به ضیافت فرا خوانده است، نه بدنها و وجود مادّى آنان را، و این، ضیافتى است که جز او، کسى ارزش آن را نمىداند. از این رو خداى سبحان فرموده است:
روزه، از آنِ من است و من خود، پاداش آن را مىدهم .
در حدیثی از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله نیز آمده است:
اگر نبود این که دنیا در نزد خدا برابر با بال پشهاى هم نیست، هرگز در آن، یک جرعه آب نیز به کافر و فاجر نمىنوشاند!
از سوى دیگر، شرایط و آداب این میهمانى، باید هماهنگ با ضیافت جان باشد و طعام و نوشیدنى آن، هماهنگ با ضیافت روح و هدف از آن نیز پدید آوردن تحوّل روحى و تجدید حیات معنوى انسان و تقویت بنیه روانى او .
در این زمینه، عالم ربّانى مرحوم شیخ رضا (فرزند فقیه و فیلسوف و عارف بزرگوار، شیخ محمّدحسین اصفهانى) در الرسالة المجدیّة در شرح این سخن پیامبر اکرم (صلىاللهعلیهوآله) که: «در این ماه، به میهمانى الهى دعوت گشتهاید و از اهل کرامت الهى قرار داده شدهاید»، چه زیبا نوشته است که:
بدان! این میهمانى، پذیرایى از جسم نیست و بدن تو به این میهمانى دعوت نشده است؛ چرا که تو در ماه رمضان، در همان خانهاى ساکن هستى که در ماه شعبان ساکن بودى و غذاى تو، همان نان و آبگوشتى است که در ماههاى دیگر سال مىخوردى، [با این تفاوت که] در روزهاى این ماه، از خوردن آن منع شدهاى؛ بلکه روح توست که میهمان این ضیافت است و به منزل و غذایى دیگر دعوت شده است که روحانى و هماهنگ با روح است .
دعوت به ماه رمضان، دعوت به بهشت است و غذاهاى این میهمانى نیز از نوع غذاهاى بهشتى است. هر دو، میهمان خانه خدایند؛ لیکن نام میهمانسرا در این جا «ماه رمضان» است و نامش در آنجا «غرفههاى بهشتى». اینجا غیب است و آنجا مشهود و عیان؛ اینجا تسبیح و تهلیل است و آنجا چشمه سلسبیل؛ اینجا نعمتهاى پوشیده و اندوخته هستند و آنجا «میوهاى از آنچه برمىگزینند * و گوشت بریان پرندهاى که میل دارند»(4)
بدان! این میهمانى، پذیرایى از جسم نیست و بدن تو به این میهمانى دعوت نشده است؛ چرا که تو در ماه رمضان، در همان خانهاى ساکن هستى که در ماه شعبان ساکن بودى و غذاى تو، همان نان و آبگوشتى است که در ماههاى دیگر سال مىخوردى، [با این تفاوت که] در روزهاى این ماه، از خوردن آن منع شدهاى؛ بلکه روح توست که میهمان این ضیافت است و به منزل و غذایى دیگر دعوت شده است که روحانى و هماهنگ با روح است .
پس نعمتها در هر جهان با پوشش همان جهان، آشکار مىشوند و گاهى هم هست که نعمتها در همین دنیا براى پیامبران و معصومان، به شکل آن جهانى، آشکار مىشوند. آنچه در روایات بسیارى آمده که: پیامبر خدا براى فاطمه زهرا (علیهاالسلام) یا امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) میوهاى از میوههاى بهشت یا جامهاى از جامههاى بهشت آورد، گواه این مطلب است . بلکه بالاتر از این، گاهى این امور براى شیعیان خاص نیز فراهم مىآید، البتّه به تناسب وسعت وجود و مرتبهاى از کمال که به آن رسیدهاند. بارها و بارها از نزدیکترین خویشانِ سببى و نسبى خود به نظر مىرسد که مقصود وى، پدر بزرگوارش شیخ محمّدحسین اصفهانى (کُمپانى) باشد. شنیدهام که مىگفت:
«در یکى از روزهاى ماه رمضان، مشغول خواندن زیارت "امین الله" در مرقد امیرمؤمنان در نجف بودم . چون به این عبارتِ زیارت رسیدم که: «مائدههاى رحمت براى آنانى که از خوان نعمتت روزى مىطلبند، آماده است و سرچشمههاى سیرابى براى تشنگان، پُر آب است»، در همان حال که در معناى آن تأمّل و اندیشه مىکردم، ناگهان سفرهاى برایم آشکار شد که طعامها و نوشیدنىهاى گوناگون بر آن چیده شده بود، آن چنان که تا آن زمان، تصوّرش را هم نکرده بودم. من مشغول خوردن از غذاى آن بودم و در همان حال به یک مسئله فقهى نیز مىاندیشیدم . حالتى شگفت و دهشتزا بود! در واقع، حقیقت غذا [ى روح]، همین است که روزه را باطل نمىکند ... .»
شراب طهور در زندگى دنیا، محبّت خداست و بهترین زمانی که براى فراهم ساختن آن مغتنم است، همین ضیافتى است که ساقىاش، همان میزبانش است .
هرگز مپندار که تعبیرات این بنده، خیالات و اوهام شاعران یا شطحیّات صوفیان افراطى است . هرگز مباد که از زبان قرآن و حدیث، فراتر روم یا در اعتقاداتم از آنچه خداوند و پیامبر (صلىاللهعلیهوآله) گفته و به آن فرمان دادهاند، پیشتر روم؛ بلکه مقصود، سخنِ همان خدایى است که در سوره «هل أتى» مىفرماید: «خداوند به آنان شراب طهور مىنوشاند.» (5)
بهرهورى از برکات ماه رمضان
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: بدبخت، کسى است که در این ماه بزرگ، از آمرزش الهى محروم بماند.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: بدبخت واقعى، کسى است که این ماه از او بگذرد؛ ولى گناهانش آمرزیده نشوند. پس آنگاه که نیکوکاران به جوایز پروردگار کریمشان دست مىیابند، او زیانکار (بازنده) مىگردد .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: هر کس از ماه رمضان بیرون آید، ولى آمرزیده نشود، پس خدا او را نیامرزد!
پیامبر به هنگام ورود به ماه رمضان فرمود: همانا این ماه، شما را فرا رسیده است. در آن، شبى است بهتر از هزار ماه. هر کس از آن محروم ماند، از همه خیر محروم مانده است و جز محروم، از خیر آن بىبهره نمىماند.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: جبرئیل نزد من آمد و گفت: «هر کس ماه رمضان را دریابد و آمرزیده نشود و وارد آتش شود، پس دور باد از رحمت خدا! بگو: آمین»، من هم گفتم: آمین .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: ؛ هر کس ماه رمضان را دریابد، ولى آمرزیده نشود، پس دور باد از رحمت خدا! و هر کس شب قدر را دریابد، ولى آمرزیده نشود، پس دور باد از رحمت خدا!
- قال الإمام الصادق علیهالسلام: هر کس در ماه رمضان آمرزیده نشود، تا سال آینده آمرزیده نمىشود، مگر آن که روز عرفه را درک کند .
پیامبر به هنگام ورود به ماه رمضان فرمود: همانا این ماه، شما را فرا رسیده است. در آن، شبى است بهتر از هزار ماه. هر کس از آن محروم ماند، از همه خیر محروم مانده است و جز محروم، از خیر آن بىبهره نمىماند
ظاهر احادیث فوق، هشدار و بیم دادن است؛ امّا باطن آنها بشارت است، به ویژه احادیث پیامبر صلىاللهعلیهوآله که کسانى را که در این ماه، مشمول آمرزش الهى نمىشوند، نفرین مىکند و آنان را بدبخت مىشمارد. از این رو، عالم ربّانى مرحوم آیة الله میرزا جواد آقا ملکى تبریزى (م 1343 ق) مىگوید:
از رساترین نکاتى که در بشارت به ماه رمضان روایت شده، نفرین پیامبر صلىاللهعلیهوآله بر کسانى است که در این ماه آمرزیده نمىشوند، آنجا که فرموده است: «آمرزیده مباد کسى که ماه رمضان از او بگذرد و آمرزیده نشود!»
از آنجا که پیامبر صلىاللهعلیهوآله رحمتى براى جهانیان برانگیخته شده است، این نفرین، بشارت بزرگى به رحمت گسترده و فراگیرىِ آمرزشِ الهى در این ماه است، وگرنه ایشان با آن که رحمتى براى جهانیان است، هرگز مسلمانى را نفرین نمىکند، هر چند فردى گنهکار باشد.